مشاوره مدیریت و کارآفرینی

در مورد دنیای مدیریت و کارآفرینی

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارآفرینی» ثبت شده است

چک لیست را جدی بگیرید

بسمه تعالی

 از وظایف اصلی و مهم مدیران تشکیل جلسات و انجام مذاکرات کاری برای سازمان و کسب و کار خود است.  یکی از نکات مهم در این جلسات تهیه چک لیست از جریان مذاکره است که باید آن را بسیار جدی دنبال کرد. متاسفانه در برخی مواقع تهیه چک لیست کم اهمیت شمرده می شود که باعث از دست دادن شانس کسب منافع بیشتر در مذاکرات می شود .

تهیه چک لیست مخصوصا در مذاکراتی که چند جلسه به طول می انجامد و یا توافقاتی که از موارد بسیار زیاد و بخش های مختلف تشکیل شده بسیار ضروریست تا اولا از منافع به دست آمده در جریان مذاکره دفاع کرد و هم از بحث مجدد بر سر موارد تکراری جلوگیری کرد.

نکته قابل توجه دیگر آن است که هر کس چک لیست کامل تری داشته باشد به حافظه جلسه تبدیل می شود و کم کم ارجاعات در حین بحث ها به او بیشتر می شود و تبدیل به شخص اثر گذار در جلسه می شود، از سوی دیگر این شخص کسی است که می تواند به خاطر اطلاعاتی که از جریان مذاکره و توافقات ثبت کرده ، پیش نویس توافق را تدوین کند و در آن مواردی را به نفع خود کم اهمیت و یا پر اهمیت تر جلوه داده و دست برتر در مذاکره و توافق نهایی را داشته باشد.

 

باتشکر

محمد توفیقی

 

۰۷ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

جریان اطلاعات قلب هر مذاکره

بسمه تعالی 

یکی از مهارتهای مهم برای موفقیت مدیران و صاحبان کسب و کار توانایی مذاکره کردن است. مذاکره یک علم بسیار وسیع و قابل توجه است که به موارد بسیار گسترذه و کاربردی اشاره دارد.

یکی از مواردی که می توان به آن اشاره کرد موضوع اطلاعات است. اطلاعات قلب مذاکره است، هر کس از قبل اطلاعات مناسب از موضوع مذاکره ، طرف مذاکره، رقبا، شرکا، احساسات و علایق شخصی طرفها، قوانین حاکم دولتی، منطقه ای و همچنین عوامل فرهنگی و بسیاری دیگر جمع آوری و تحلیل کرده باشد می تواند دست برتر در مذاکره را داشته باشد . 

اما نکته کلیدی دیگر در مذاکره جریان اطلاعات است ، باید قبل از ورود به جلسه در مورد اینکه چه اطلاعاتی را می خواهیم به طرف مقابل بدهیم و اینکه چه اطلاعاتی را نباید بدهیم تصمیم گیری کنیم و اینکه اگر قرار شد اطلاعاتی را به طرف مقابل بدهیم در مقابل چه به دست می آوریم و آن را در چه زمانی از جریان مذاکره فاش کنیم تا بهترین نتیجه و تاثیر را دریافت کنیم و همچنین باید لیستی از این موارد در دست داشته باشیم تا از افشای اطلاعات بی مورد جلو گیری کنیم . بروز اطلاعات نابه جا می تواند در روند مذاکره و همچنین آینده به ضرر ما تمام شده و به بروز مشکلات فراوان دامن بزند . از سوی دیگر باید لیستی از اطلاعاتی که می خواهیم از طرف مقابل بگیریم داشته باشیم تا در خلال مذاکره آن را دریافت کنیم . 

داشتن اطلاعات دست از تمام جوانب مذاکره و طرف های آن و همچنین استراتژی درست در افشا و دریافت اطلاعات می تواند برگ برنده ما در هر مذاکره ای باشد و ما را به عنوان یک مذاکره کننده حرفه ای نشان دهد . 

 

با تشکر 

محمد توفیقی

 

۰۷ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

نه تشویق کنید و نه تنبیه

بسمه تعالی 

یکی ازچالشها و مواردی که مدیران در کسب و کارها با آن مواجه هستند، کنترل نیروی انسانی است. بسیاری از مدیران سنتی برای کنترل نیروی انسانی خود برنامه هایی از جنس تشویق و تنبیه در نظر می گیرند تا بتوانند تعارضات درون سازمانی یا خطاهای انسانی را به وسیله تنبیه به حداقل برسانند و هنجارهای مثبت و یا مسائلی که مورد تایید مدیران است را با تشویق تثبیت کرده و یا رونق بخشند. اما باید در کنار این مکانیزم به احساسات انسانی کارمندان د رهنگام تشویق و تنبیه توجه داشت، زیرا اگرچه در ظاهر با تشویق و تنبیه مستقیم نیروی انسانی می توان فعالیتهای آنان را کانالیزه و کنترل کرد اما از آنجا که به احساسات افراد توجه نشده می تواند بهره وری کارمندان را کاهش داده و حتی باعث بروز نافرمانی های پنهان شود و در دراز مدت باعث بروز مشکلات فراوان در فرآیندهای موجود و فرهنگ سازمانی در کسب و کار ها شود.

در سازمان های امروزی تاکید بر آن است که به جای اینکه خود مدیر شخصا اقدام به تشویق یا تنبیه کارمندان کنند بهتر است یک سیستم تشویق و تنبیه در سازمان ایجادکرده تا از بروز مشکلات بعدی و پنهان آن جلوگیری کنند .

اگر مدیر شخصا کسی را تشویق کند ممکن است احساس تبعیض یا حسادت را در کارمندان دیگر ایجاد کند و همچنین اگر شخصا کارمندی را تنبیه کند ممکن است کینه ورزی را در آن شخص ایجاد کرده و یا انگیزه های کاری او را از بین ببرد، پس بهتر است هر چه سریع تر یک سیستم پاداش و تنبیه در کسب و کار خود ایجاد کنیم . 

 

با امید رشد روز افزون کسب و کار ها

محمد توفیقی 

99/10/16

۱۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

شریک اگر خوب بود خدا داشت !

بسمه تعالی

همه می دانیم که کشور عزیز ما ایران دارای فرهنگی بسیار غنی و پیشینه ای افتخار آفرین است اما در چند قرن اخیر دچار رخوت و سکون در عرصه های مختلف شده است.

با همه پشتوانه فرهنگی که تک تک ما به آن می بالیم، اما نکاتی از جنس فرهنگ به غلط در میان ما وجود دارد که مانع از رشد و شکوفایی فردی ، اجتماعی و اقتصادی ما شده است. 

یکی از این موارد عدم توانایی ما برای تشکیل تیم های کاری و شراکت های جمعی است، اگر چه ما ایرانیان در دوست یابی، تشکل های اجتماعی، میهمان نوازی و در موارد دیگر جمعی نمره خوبی را دریافت می کنیم اما از لحاظ فرهنگی و تربیتی گویا بلد نیستیم که با هم همکاری و همیاری اقتصادی داشته باشیم و هر گاه مسائل مالی در میان باشد نمی توانیم همکاری مناسبی با هم داشته باشیم.

این امر باعث شده نتوانیم رشد در خور توجهی چه از لحاظ فردی و چه جمعی در کشوری با منابع و پتانسیل های فراوان داشته باشیم. باید با صراحت تمام گفت که ما نمی توانیم با هم شریک شویم و معنای تیم سازی را به درستی درک نکرده ایم و اصطلاح رایج ما این است "اگر شریک خوب بود خدا برای خود شریک داشت" و این جمله، پایه های همکاری و همیاری سالم را در کشور ما به لرزه می اندازد و چه بسا از ریشه تخریب می کند.

همیشه در کشور ما همکاری ها و گروههای کاری بر مبنای یک شخص کارآفرین و یا یک سازمان شکل می گیرد و نه منافع جمعی، آن شخص و سازمان تصمیم گیرنده و مسئول است و بقیه کارمند ! 

بسیار نادر هستند کسانی که با هم شراکت کنند و بتوانند آن شراکت را برای سالها حفظ کنند و همچنان در مسیر رشد بمانند.

حال باید پرسید چرا ما نمی توانیم به این توانایی دست یابیم؟

اول باید گفت در جامعه ما به تخصص افراد به صورت شایسته احترام گذاشته نمی شود و همه خود را در ضمینه های مختلف متخصص و صاحب نظر می دانند و به همین خاطر در گروههای کاری اگر چه ممکن است تقسیم کار درستی شکل بگیرد اما تبعیت از شخص متخصص برای افراد سخت است زیرا همه خود را صاحب نظر می دانند و این تشدد آری باعث نافرمانی و بروز مشکلات و وارد دانستن ایرادات فراوان به شخص متخصص وتصمیمات او می شود.

از سوی دیگر در گروهها و شراکتهای جمعی رقابتی شدید برای کسب ریاست در جریان است و همه خود را لایق ریاست و مدیریت می دانند، که این خود سر منشأ بسیاری از اختلافات و درگیری هاست در این شرایط باید گفت تنها کسانی که پول و قدرت کافی را دارند می توانند برای خود گروه کاری تشکیل دهند و بقیه افراد را به صورت کارمند در خدمت بگیرند و هیچ گاه نمی بینیم که افراد با تخصص های مختلف و بر منبای همکاری و منافع جمعی، تیم سازی کنند و به فعالیتهای اقتصادی گسترده برای خود بپردازند.

در پایان باید گفت که توسعه اقتصادی در دنیای امروز نیاز به همکاری و همیاری جمعی و همه جانبه از سوی همه اقشار جامعه دارد و این امر نیاز ساختن و تشکیل تیم های قدرتمند کاری است، تیم سازی امروزه یک علم و یک مهارت کاربردی برای تجمیع توانمندیهای فردی است تا در سایه آن کارهایی که نمی توان به صورت فردی انجام داد را به خوبی انجام دهیم تا این امر باعث هم افزایی در کسب و کارها شود و انرژی عظیمی که می تواند کشور ما را به رشد  توسعه نزدیک کند را با آن آزاد کنیم.

باتشکر 

محمد توفیقی 

99/9/6

۰۵ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

تصمیم گیری های تاکسی محور

بسمه تعالی 

چند روز پیش از طرف یکی دوستان دعوت شدم که برویم دفتر کار یکی از آشنایان که من نمی شناختم .  گفت می خواهند با هم یک کسب و کار جدید شروع کنند و تصمیم گیری برای او سخت است و اینکه من هم در جلسه باشم و نظرم را بعدا اعلام کنم . از دوستم پرسیدم که در بحث ها شرکت کنم یا فقط گوش بدهم ؛ گفت که بهتر است خیلی دخالت نکنم و فقط گوش بدهم اما اگر لازم بود سوالاتت را بپرس اما طوری که متوجه نشوند برای چه م.ض.عی آمدی و من هم فقط تو را به عنوان یک دوست به همه معرفی می کنم و می گویم که مثلا با هم بعد جلسه باید جایی برویم.

خلاصه رفتیم، بعد از معرفی ها و تعارفات معمول شروع به صحبت کردند . قرار بود به قول خودشون "با هم بزنن تو کار تولید میوه خشک و بترکونن ! "

دوستی که رفته بودیم دفتر او چند عدد کاغذ روی میز گذاشت و شروع کرد از روی آنها حرف زدن؛ مبلغ دستگاهها، هزینه سالن و کارمند و مواداولیه و .... خلاصه یک صفحه از هزینه هایی که باید انجام بدهند و کارهایی که باید بکنند ، بعد هم رفت سراغ یک کاغذ دیگر و از مقدار تولید و فروش و سودی که قرار بود به آنها برسد گفت. 

حرفها خیلی به نظر درست و کامل و جذاب می آمد و مخصوصا که خیلی با آب و تاب و حرارت هم حرف می زد. 

یک نگاهی به دوستم انداختم دیدم قشنگ مجذوب حرفا شده و از مقدار پولی که الان برای شروع نیاز است می پرسد و از اینکه کی می توانند شروع کنند . خیلی آرام به دوستم اشاره کردم که من می توانم وارد بحث بشوم ؟ دوستم هم با زیرکی با یک سوال فرعی من را وارد بحث کرد.

از طرف پرسیدم این اطلاعات را از میزان فروش و قیمت فروش از کجا آورده است؟ گفت همین دیروز از قنادی سر کوچه قیمت گرفته ! 

ازش پرسیدم می دونی مثلا برای هر کیلو موز خشک باید چند کیلو موز تازه بخرید ؟ یا اینکه ماندگاری هر میوه چقدر است؟ چه شهر هایی چه میوه هایی دارد و باید از کجا خرید کرد ؟ یا مثلا چه شهرهایی چه میوه خشکی می خواهند، چه زمانی می خواهند، چقدر مصرف دارند، در چه اندازه ای باید بسته بندی بشود ؟ تولید بالا و هر روز شما را چه کسی می خرد و اگر بخرند چند می خرند ؟ رقیب های شما چه کسانی هستند و چه کارهایی کرده اند و .........

بعد از چند سوال طرف که خود هم انگار برای اولین بار بود داشت به این چیزها فکر می کرد با کمی شک و تردید گفت شما میوه خشک تولید می کنید  ! گفتم نه من فقط چند سوال برایم پیش آمد ، دوست من که تازه ابعاد موضوع داشت برایش شفاف می شد ؛ رودر بایستی را کنار گذاشت و به دوستش گفت که من را برای مشاوره آورده.

از آن به بعد من برایشان توضیح دادم که باید قبل از شروع هر کار با متخصصین آن رشته و متخصص کسب و کار مشاوره کنید و  یک طرح کسب و کار داشته باشید که در آن همه نکات مهم را دیده باشد مثل رقبا، اندازه بازار، امکانات، هزینه ها، مشتریان هدف، برنامه بازاریابی و .... خلاصه چندین و چند مورد دیگر و بعد تصمیم بگیرید و قبل از هر اقدامی آن کار را امکان سنجی کرده باشید. 

موضوع اصلی که من را واداشت این تجربه را به اشتراک بگذارم این بود که خیلی وقت ها ما برای شروع یک کار و  فعالیتهای اقتصادی ، تصمیم گیری هایی بر مبنای امید داریم ، یعنی چند نفر که تخصص خاصی در آن زمینه هم نداریم دور هم جمع می شویم و تصمیماتی می گیریم که هیچ بنیاد تحقیقی ندارد و فقط طبق مشاهدات و گفتگو های روزمره و در تاکسی و مترو شکل گرفته و در آخر امید داریم که درست هم از آب دربیاید.

در صورتی که تصمیم گیری برای فعالیتهای اقتصادی باید بر مبنای اطلاعات دقیق از آن کسب و کار و تحلیل درست مدیریتی شکل بگیرد و با همه این برنامه ریزی ها و پیش بینی ها تازه اول کار است و در اجرا قطعا با مشکلات فراوانی روبه رو می شویم که باید یکی یکی همه آنها را از سر راه برداریم. 

با تشکر 

محمد توفیقی 

2 /10 /99

 

 

 

 

 

 

 

 

۰۲ دی ۹۹ ، ۲۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

مراقب بله گو ها در سازمان باشید

بسمه تعالی 

یکی از مواردی که در سازمانها و کسب و کارها دیده می شود، روش تصمیم گیری ها در سازمانهاست . در جلسات تصمیم گیری مدیران عالی معمولا به دنبال تایید گرفتن و بله شنیدن از کارمندانشان هستند و به این نکته توجه ندارند که اگر همه با شما موافقت کنند این به معنی درست بودن تصمیم نیست . در صورتی که مدیران باید مراقب بله گوهای متملق باشند و این شکل از تصمیم گیری نه فقط یک تصمیم گروهی محسوب نمی شود بلکه کاملا یک تصمیم فردیست و این احتمال وجود دارد که خود مدیر را هم به اشتباه بیندازد . یک مدیر موفق همیشه به دنبال آن است که همه نظرات گفته شود حتی نظرات مخالف تا همه ابعاد موضوع مورد بررسی قرار بگیرد و در آینده نظر بررسی نشده ای که باعث اختلاف نظر شود وجود نداشته باشد و همه به یک دیدگاه واحد برسند . آنها به دنبال اتفاق آرا نیستند بلکه به دنبال رسیدن به یک فکر ، هدف و احساس مشترک هستند تا در اجرا دچار تعارض نشوند . 

پیشنهاد می شود اگر مدیر هستید در جلسات به نکات زیر توجه نمایید 

  • اگر رئیس هستید موضع خودتان را بعد از همه بیان کنید 
  • اطمینان پیدا کنید صدای همه شنیده می شود 
  • کسانی که ساکت هستند را وادار به صحبت کنید ، آنها مخالفینی هستند که از مخالفت در جمع از شما هراس دارند با خجالتی های با استعدادی هستند که نمی توانند نظر خود را اعلام کنند و ممکن است نظرات مهم خود را در جایی که دیگر در کنترل شما نیست بیان کنند . 
  • علاقه مند باشید بهترین روش وتصمیم را پیدا کنید نه آن روشی که شما دوست دارید                                                                           

و در پایان به این نکته توجه کنید  ( اگر همه مثل هم فکر می کردند ، دیگر کسی فکر نمی کرد )

با آرزوی موفقیت 

محمد توفیقی 

99/9/23

 

۲۳ آذر ۹۹ ، ۲۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

مدیر بد نباشیم

بسمه تعالی

مدیر بد نباشیم

مدیر بد  :

  1. می گه من که گفته بودم : هر وقت مشکلی به وجود میاد میگه من که گفته بودم
  2. می گه اینی که من می گم : و اصلا به نظرات دیگران توجه نمی کنه
  3. می گه تو مقصری : همه پیشرفت ها رو خودش مصادره می کنه و همه مشکلات رو گردن کارمنداش می ندازه
  4. نمی گه عالی هستی : هر کاری کارمنداشکنن یه ایرادی توش پیدا می کنه تا پررو نشن
  5. منت می گذاره : کارهایی شما وظیفه اس کارهای خودش رو مهم می دونه و منت می زاره
  6. مدیر فضول : تو همه کار ها دخالت می کنه و می خواد تو ریز ترین کارها هم نظر بده
  7. می گه همیشه حق با منه و می خواد به همه بگه من بهتر از همه می فهمم
  8. دوست داره همه ، همه جا ، همه وقت ، گوش به فرمانش باشن

مدیر بد نباشیم

محمد توفیقی

99/9

۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

چرا کارمندان آنطور که می خواهیم کار نمی کنند ؟

بسمه تعالی

 

چرا کارمندان آنطور که می خواهیم کار نمی کنند ؟

  1. نمی دانند که باید چه کار کنند : برایشان درست توضیح بدهید و برای هر پستی تو سازمانت شرح شغل بنویس
  2. نمی دانند چطور آن کار را انجام بدهند : یک بار به آنها آموزش بدهید یا از یک حرفه ای برای آموزش کمک بگیرید و برای آنها چک لیست درست کنید تا کارهایی که باید انجان بدهند را تیک بزنند
  3. شاید دلیل انجام کار را  نمی دانند : نتایج کارهای انجام شده را به آنها نشان دهید و اهداف را برایشان تشریح کنید.
  4. فکر می کنند روش مدیر موثر نیست :اجازه بدهید خودشان امتحان کنند و از آنها بخواهید نتایج را با شما به اشتراک بکذارند.
  5. شاید فکر می کنند کار نشدنی است : یا خودتان یک بار انجام بدهید یا از یک خبره بخواهید آن را یکبار در حضور همه انجام بدهد.

 

  • اگر می خواهید مدیر موفقی باشید از اتاق خودتان بیرون بیایید و در کنارکارمندانتان قرار بگیرید و آنها را در وسط میدان رهبری کنید .

محمد توفیقی 

99/9

۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

تئوری jobs to be done

بسمه تعالی

Jobs to be done

همه شرکتها ، سازمانها و کسب و کارها می خواهند نیاز مشتریان خود را برآورده کنند اما سوال اصلی اینجاست ، نیاز مشتری واقعا چیست ؟

گاهی درک درست نیاز واقعی مشتریان آنطور که به نظر می آید ساده نیست و نیاز به عمیق شدن در رفتارها ، تفکرات و سبک زندگی مشتریان است تا به درک درستی از ماهیت واقعی نیاز آنها را به دست آوریم .

نیاز ها به خودی خود همه چیز در مورد رفتارها را توضیح نمی دهد ، گرسنگی تنها عامل انتخاب یک رستوران نیست و عوامل دیگری که برای شخص از اهمیت بالایی برخوردار است اما دیده و گفته نمی شود در انتخاب یک رستوران در میان رستورانهای فراوان وجود دارد . احترام ، سکوت ، تمیزی و بهداشت ، دنج بودن ، شلوغی ، شخصیت و سطح اجتماعی و بسیاری از عوامل پیدا و پنهان دیگردر انتخاب ما تاثیر گذار است .

ما یک لباس را برای اینکه فقط ما را از سرما و دید دیگران حفظ کند انتخاب نمی کنیم بلکه بسیاری از نیازها و خواست های اجتماعی ، سلیقه ای ، احساسی ، شخصیتی و جایگاهی ما نیز در انتخاب یک لباس تاثیر زیادی دارد .

محصولات برای انسانها کارکرد های دیگری بجز کارکرد اولیه آن دارد و انسانها محصولات را برای کارکردهای پنهان بسیاری که در آنها وجود دارد از بین محصولات مشابه گوناگون انتخاب می کنند .

ساعت رولکس شاید از نظر کیفیت و کارکرد با ساعتهای دیگر فرقی نداشته باشد اما چیزهایی بجز زمان به مشتریان خود می دهد که حاضرند هزاران دلار بیشتر برای داشتن آن هزینه کنند .

این نیازها و خواسته ها گاها بسیار پنهان و دور از دید عموم ، حتی خود مصرف کنندگان است .

هنری فورد موسس کارخانه فورد در مصاحبه ای در مورد نیاز مشتریان اینطور گفت که اگر از مشتریان می پرسیدم که به چه چیز نیاز دارند آنها به من می گفتند ارابه هایی با اسب های تند روتر و نه اتومبیل ، زیرا خود آنها هم به درستی نمی دانستند که به چه چیز نیاز دارند ، بله درست است در بسیاری از موارد مشتریان هم تعریف درستی از نیاز خود ندارند و کشف نیازواقعی مشتریان ، تفاوت بین موفقیت و شکست کسب و کارها را رقم می زند .

تئوری jobs to be done      یا ( کارهایی که باید انجام داد ) ، یک لنز جدید برای بدست آوردن بینشی نو از مشتری و نیازهای اوست و ذهن را در مورد ارزش ، تولید محصول و بازاریابی متحول می کند .

این تئوری از دل یک اتفاق در مجموعه رستورانهای مک دونالد خود را نمایان کرد ، وقتی شرکت ، محصول جدیدی به نام میلک شیک را به سبد محصولات خود اضافه کرد . این محصول درابتدا با استقبال بسیار کمی مواجه شد و تیم بازاریابی مک دونالد در پی اصلاح این مشکل بر آمدند ابتدا به این فکر افتادند که محصول را ارتقا دهند ، شکلاتی تر ، تکه های میوه بیشتر ، شیر پر چرب تر ، بسته بندی جذاب تر و حتی ارزانتر اما در فروش هیچ تغییری اتفاق نیفتاد و در مصاحبه با مشتریان هم چیز زیادی نمایان نشد ، همه محصول را دوست داشتند و نظر خاصی دیگری نداشتند . سپس تیم تحقیقاتی شروع به رسد مشتریان محدود این محصول کرد . مشخص شد تعداد زیادی از مشتریان قبل ساعت 9 صبح آن را می خرند ، آنها تنها هستند و برای خوردن نمی ایستند و سریع آنجا را با میلک شیک ترک می کنند .

آنها فهمیدند مشتریان فقط محصول را نمی خرند ، بلکه برای کار مشخصی آن را بکار می گیرند ، آنها از خریداران پرسیدند اگر میلک شیک نخرید چه چیز دیگری به جای آن می خرید ، آنها موز ، دونات و یا کیک های دیگر را به جای آن می خریدند تا در مسیر خود به سمت محل کار در اتومبیل خود میل کنند تا در حین رانندگی آنها را هم سرگرم کند و هم وعده صبحگاهی مناسبی داشته باشند اما میلک شیک را ترجیح می دادند چون آنها را برای چند ساعت سیر نگه می داشت و موارد دیگر اتومبیل و دستهای آنان را در هنگام رانندگی کثیف می کرد .

مک دونالد بعد از این تحقیقات 2 اقدام انجام داد

1 : پروسه خرید را راحت کرد و کیوسک هایی در بیرون تدارک دید تا مشتریان بتوانند سریع و بدون نیاز به پیاده شدن از اتومبیل ، میلک شیک بخرند

2 : قطر نی ها را کم کرد تا محتویات درون ظرف دیرتر تمام شود

بعد از مدتی کوتاه بدون اینکه نیاز باشد کیفیت و قیمت میلک شیک را تغییر دهد به فروش بسیار بالایی برای محصول خود دست پیدا کند .

تئوری jobs to be done      در پی آن است تا کارکردهای پنهان و دیده نشده محصولات را برای صاحبان کسب و کارها شفاف کند تا محصولات آنها کارهایی که باید انجام دهد را برای مشتریان به درستی انجام دهد .

در این تفکر فقط رقبای ما که محصولات شبیه به ما تولید می کنند رقیب ما نیستند بلکه هر سازمانی که راه حل مشکل مشتریان ما را داشته باشد رقیب ما محسوب می شوند .

کسب و کارها نباید فقط روی محصول خود و توسعه آن متمرکز باشند  بلکه باید روی نیاز و کارکردهای محصول متمرکز باشند تا محصول آنها به موفقیت برسد .

تحقیقات جهانی نشان داده است از هر 300 محصولی که تولید آزمایشی می شود فقط یک محصول وارد تولید انبوه می شود و مورد اقبال مشتریان قرار می گیرد .

وقتی شما از لنز JTBD  به بازاریابی و محصول نگاه می کنید همه چیز متفاوت است و بازارها حول محصولات و مشتریان نیست بلکه حول کارهایی که مشتریان برای رفع آن نیاز انجام می دهد است . مشتری ، خریدار نیست ، بلکه اجرا کننده کار است .

شاخص های JTBD

  1. فعالیت را درست توصیف کنید ( کسی که می خواهد مته شماره 3 بخرد ، واقعا یک مته شماره 3 نمی خواد ، بلکه یه سوراخ شماره 3 روی دیوار خونه برای نصب تابلو می خواد )
  2. ببینیم در گذشته مشتریان نیاز خود را چگونه برآورده می کردند و جایگزین ما چیست
  3. درک کنید چه چیز به مشتریان انگیزه می دهد
  4. احساس مشتری نسبت به محصول ما چیست
  5. چه کسی ، چه زمانی ، چرا ، چگونه ، در چه شرایطی و با چه ویژگی هایی مشتری ماست

 

برای اینکه با دید JTBD به محصولات خود نگاه کنیم باید موارد زیر را به درستی درک کنیم

  1. مشتری چه کسی است
  2. مشتری می خواهد چه کاری انجام دهد
  3. نتایج مورد نظر مشتری چیست
  4. ارزش گذاری مشتری چگونه است
  5. همه مشتریان یکسانند یا متفاوت
  6. محصولات ما چه باید بکنند
  7. چه احساسی را به مشتری منتقل می کنیم
  8. و در آخر محصول ما چه کارکردهای پنهانی برای مشتریان می تواند داشته باشد

 

با سپاس فراوان

محمد توفیقی

99/9/21

۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی

مشکلات هدف گذاری در کسب و کارها

بسمه تعالی 

یکی از مشکلاتی که بسیار زیاد دیده می شود در کسب و کارها و همچین بین اشخاصی که می خواهند یک کسب و کاری را راه اندازی کنند و یا توسعه بدهند این هست که هدف گذاری و تصمیمات را بر پایه امید می گذارند یعنی امید دارند که کاری که می کنند و یا می خواهند راه اندازی کنند درست هست . اغلب دیده می شود که چند نفر که تخصص لازم را ندارند و یا اصلا در زمینه کاری مورد بحث هیچ تجربه ای ندارند دور هم جمع می شوند و با تحلیل سطحی که بر پایه برداشتهای شخصی و نگاه انفرادی خودشون هست تصمیم به راه اندازی کسب و کاری خاص می گیرند و امیدوارند که اون کسب و کار هم درست باشه و به سود دهی هم برسه . این اشخاص که کم هم نیستند پشت درهای بسته دفتر کار شون می نشینند و بدون تحلیل کارشناسی و یا مشاوره از آدم های کاردان یا متخصص و با تجربه در آن رشته خاص و فقط بر پایه امید ،یک کسب و کار را راه اندازی می کنن و یا باهم شریک می شوند و پس از چند وقت با شکست مواجه می شوند و تقصیر را یا گردن هم یا گردن شرایط و دولت می اندازند . در صورتی که قبل از شروع هیچ تحلیل درست ، داده های مطمئن و یا حتی هیچ برنامه ریزی و امکان سنجی مدون و نوشته شده ای ندارند و هزینه برای مشاوره ، تدوین طرح کسب و کار و .... را اضافه می دانند .

با تشکر 

محمد توفیقی

99/9

۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد توفیقی